معمای عجیب جک چشم سرخ
ارسال شده توسط د در 87/8/22:: 7:46 عصر
از ژرفای شبی سیاه موجودی محیر العقول پرنده و ترسناک بیرون پرید که بیش از شش سال باعث وحشت مردم شد.
در ابتدا وجود او را هیچکس باور نمی کرد هیچ کس وقتی به گفته های اهالی
جنوب غربی لندن که مدعی بودند موجودی را دیده اند که پرواز می کرد وقعی
نمی گذاشت اما گزارشات ادامه یافت و در 1838 نقل تمام محفل بود.
جین آلزوپ دختری جوان و زیبا بود که با دو خواهر و پدرش در خانه کوچکی در
کوچه بیرهیند زندگی می کرد او شنیده بود که مردم درباره جک چشم سرخ
چیزهایی می گویند اما اعتنایی به این افسانه نداشت
یک شب ضربه هایی پیاپی به در خانه آنها خورد جین نزدیک در رفت و شنید که
من افسر پلیس هستم برایم چراغی بیاورید جک چشم سرخ را دسگیر کردیم.
جین با خود اندیشید و لابد راست می گوید. به سرعت دوید و شمعی آورد و از
خانه بیرون دوید اما به محض اینکه شمع را به مرد داد او گردنش را گرفت و
بازویش را بدور گردن او حلقه کرد و به تن و بدن او چنگ کشید.
دختر جیغ کشید و خود را رها کرد مرد او را تعقیب کرد و موهایش را گرفت و
به صورت و گردنش چنگ زد. خواهر دختر با صدای جیغ او به خیابان دوید و
فریاد زد تا مردم به کمک آیند اما پیش از آنکه کسی بتواند راه مرد را
ببندد او در تاریکی ناپدید شد.
جین بعدا چنین شرح داد: کلاهی عجیب بر سر داشت و لباس چسبان سفیدی مثل
مشمع بر تن صورتش مخفی بود اما چشمانش مثل دو تکه آتش می درخشید ناخنهایش
چنگالهای بلندی داشت و از دهان او دود سفید و ابی بیرون می زد. این شرح و
توصیف بعدها بارها و بارها شنیده شد همیشه همان چشمهای دوزخی چنگالها و
لباس چسبان سفید.
لوس اسکیل 18 ساله هنگام غروب از منزل برادرش خارج شد خواهرش همراه او بود
در کوچه حرکت می کردند که شبح بلند سیاهی از تاریکی بیرون پرید شعله سرخی
از دهانش خارج می شد به چشمان لوسی آسیب رساند.
در طی سالها 1850 و 1860 جک چشم سرخ در همه انگلستان دیده شد بخصوص در
مرکز کشور. در 1870 بعضی از مقامات پلیس و ارتش که برای دتگیری او در کمین
بودند گزارش کردن که به شدت توسط شبحی که از تاریکی بیرون جهیده آنها را
مضروب کرده سپس به سقف پاسگاه آنها پریده صدمه خورده اند. مردم خشمگین در
محله لینکلن در شب سال نو 1877 به سوی جک شلیک کردند اما او قهقهه ای زد و
ناپدید شد.
تا به امروز کسی نفهمیده جک که یا چه بوده مدتی سوظن متوجه شخصی به نام
مارکیز واترفورد شده بود اما گرچه او یکی از دیوانه ترین دیوانگان دوران
ویکتوریا بود اما آدم شروری نبود.
چشمان دوزخی جک آخرین بار در 1904 در لیورپول دیده شد و 67 سال بعد از
اولین باری که او را دیده بودند از زمین به سقف خانه ای پرید و ناپدید شد.
آیا او برای همیشه ناپدید شده است؟
در ابتدا وجود او را هیچکس باور نمی کرد هیچ کس وقتی به گفته های اهالی
جنوب غربی لندن که مدعی بودند موجودی را دیده اند که پرواز می کرد وقعی
نمی گذاشت اما گزارشات ادامه یافت و در 1838 نقل تمام محفل بود.
جین آلزوپ دختری جوان و زیبا بود که با دو خواهر و پدرش در خانه کوچکی در
کوچه بیرهیند زندگی می کرد او شنیده بود که مردم درباره جک چشم سرخ
چیزهایی می گویند اما اعتنایی به این افسانه نداشت
یک شب ضربه هایی پیاپی به در خانه آنها خورد جین نزدیک در رفت و شنید که
من افسر پلیس هستم برایم چراغی بیاورید جک چشم سرخ را دسگیر کردیم.
جین با خود اندیشید و لابد راست می گوید. به سرعت دوید و شمعی آورد و از
خانه بیرون دوید اما به محض اینکه شمع را به مرد داد او گردنش را گرفت و
بازویش را بدور گردن او حلقه کرد و به تن و بدن او چنگ کشید.
دختر جیغ کشید و خود را رها کرد مرد او را تعقیب کرد و موهایش را گرفت و
به صورت و گردنش چنگ زد. خواهر دختر با صدای جیغ او به خیابان دوید و
فریاد زد تا مردم به کمک آیند اما پیش از آنکه کسی بتواند راه مرد را
ببندد او در تاریکی ناپدید شد.
جین بعدا چنین شرح داد: کلاهی عجیب بر سر داشت و لباس چسبان سفیدی مثل
مشمع بر تن صورتش مخفی بود اما چشمانش مثل دو تکه آتش می درخشید ناخنهایش
چنگالهای بلندی داشت و از دهان او دود سفید و ابی بیرون می زد. این شرح و
توصیف بعدها بارها و بارها شنیده شد همیشه همان چشمهای دوزخی چنگالها و
لباس چسبان سفید.
لوس اسکیل 18 ساله هنگام غروب از منزل برادرش خارج شد خواهرش همراه او بود
در کوچه حرکت می کردند که شبح بلند سیاهی از تاریکی بیرون پرید شعله سرخی
از دهانش خارج می شد به چشمان لوسی آسیب رساند.
در طی سالها 1850 و 1860 جک چشم سرخ در همه انگلستان دیده شد بخصوص در
مرکز کشور. در 1870 بعضی از مقامات پلیس و ارتش که برای دتگیری او در کمین
بودند گزارش کردن که به شدت توسط شبحی که از تاریکی بیرون جهیده آنها را
مضروب کرده سپس به سقف پاسگاه آنها پریده صدمه خورده اند. مردم خشمگین در
محله لینکلن در شب سال نو 1877 به سوی جک شلیک کردند اما او قهقهه ای زد و
ناپدید شد.
تا به امروز کسی نفهمیده جک که یا چه بوده مدتی سوظن متوجه شخصی به نام
مارکیز واترفورد شده بود اما گرچه او یکی از دیوانه ترین دیوانگان دوران
ویکتوریا بود اما آدم شروری نبود.
چشمان دوزخی جک آخرین بار در 1904 در لیورپول دیده شد و 67 سال بعد از
اولین باری که او را دیده بودند از زمین به سقف خانه ای پرید و ناپدید شد.
آیا او برای همیشه ناپدید شده است؟
کلمات کلیدی :
نظر